بدنبال این انتقاد ، مرتضی روزبه ، استاندار قزوین به انتقادات عابدینی پاسخ داد و گفت که او از تریبون نماز جمعه استفاده نادرست کرده و گوشزد کرد که چرا در برخی موارد شبیه به این در دولت معجزه هزاره سوم که مراجع و علما اعتراض می کردند ، او سکوت نموده است؟

بدنبال سخنان رد و بدل شده میان نماینده دولت و امام جمعه موقت قزوین ، شاهد بروز عکس العمل هائی در سپهر اجتماعی و سیاسی استان بودیم ، ابتدا گروهی در حمایت از امام جمعه موقت در مقابل استانداری تجمع کردند و حسینی ،نماینده  قزوین در مجلس گفت : استاندار در جایگاهی نیست که به امام جمعه پاسخ دهد (نقل از سایت رجا نیوز - کد خبر 181613).

در مقابل اما روزنامه نگاران قزوینی درباره تجمع بدون مجوز منتقدان دولت و حمایت از باز بودن فضای نقد و آزادی بیان در جامعه بیانیه ای صادر نمودند ( سایت نواندیش- کد خبر 7791) .

آخرین مطلبی که در این خصوص منتشر شده مطلبی است در وبلاگ " قزوین فردا"  متعلق به " علی اصغر رضائی " که در هفته نامه رایحه مهر نیز به چاپ رسیده است. او در یادداشتش به جایگاه امام جمعه در نظام اسلامی اشاره نموده است و سعی دارد اثبات نماید که امام جمعه می تواند به نقد اتفاقات روز برای آگاهی دادن به مردم بپردازد. علاوه بر نبودن ارتباط منطقی در میان بند های مختلف این یاد داشت که الزام می نماید نویسنده بیشتر مطالعه نموده و قلمفرسائی نماید ، انتقادات دیگری نیز بر نوشته این عزیز و بیانات دیگری که در این خصوص عنوان شده است وجود دارد که به وسع خویش مطالبی را عرض می کنم.

- نماینده قزوین در مجلس می گوید که استاندار در جایگاهی نیست که به امام جمعه پاسخ بدهد. سئوال این جاست که اگر استاندار نتواند به امام جمعه پاسخ بده چه کسی این توان را خواهد داشت که انتقادی از امام جمعه بنماید؟ با این کار آیا فضای جامعه بیش تر از پیش بسته نخواهد شد؟ آن شعار " آزادی " که از شعار های اصلی مردم در انقلاب سال 57 بود چه می شود؟ به نظر ایشان آیا می توان از نماینده انتقاد کرد؟ یا او هم در جایگاهی فراانتقادی قرار دارد؟

-  نماینده قزوین صراحتا و  نویسنده وبلاگ " قزوین فردا" ، تلویحا در پی القا این نکته هستند که امامت جمعه جایگاهی غیر قابل نقد بوده و کسی را یارای آن نیست که کلامی بر خلاف منویات آنان بر زبان آورد. در این خصوص لازم است تا همه ما به مطالعه سخنان امیر مومنان بپردازیم که حقوق و وظایف رهبران و مردم را در جامعه بر می شمارد و به مردم اجازه می دهد تا از خود آن حضرت انتقاد نموده و او را امر به معروف و نهی از منکر نمایند. همه ما اعتقاد داریم که علی معصوم است و خطا و اشتباهی نمی کند اما او با این سخن می خواهد به ما بگوید که هیچ مقام فراتر از نقدی را به رسمیت نمی شناسد. بنا بر این محصور کردن مقامات مذهبی در هاله ای از قدس و غیر قابل نقد خواندن آنان به گونه ای که حتی استاندار یک استان در جایگاه پاسخ گوئی به امام جمعه شهرش نباشد از طرفه شعبده های روزگار است که در نهایت به ایجاد دیوار بلند بی اعتمادی میان مردم و روحانیت منجر می شود.

در پایان متذکر می شوم که بیان این سخنان از زبان کسانی که تا چندی پیش ضرورتی در مورد سخن گفتن از نقش و جایگاه نقد و منتقد در جامعه نمی دیدند و از مرگ منتقدان خویش شادی می کردند ، خود گام بسیار بزرگ و کارسازی خواهد بود در جهت نهادینه کردن فضائی دیالوگ محور و بر مدار تساهل و تسامح تا همه بتوانند نقطه نظرات خود را ، ولو اشتباه و نادرست ، بیان نمایند و کسی آن دیگری را به بهانه این که مانند او نمی اندیشد متهم ننماید.

نویسنده: عمران رحیمی فر - ۱۳٩٢/۱٢/۱

http://emr.persianblog.ir