قزوین فردا

همت بلند دار برادر ، اینک شهیدان ناظرند بر تلاش صادقانه
باشد تو و یارانت همواره رهپوی این مسیر عاشقانه باشی

اینجا قطره های اشک بر صورت رنج کشیده پیرمرد، به سان دانه های مرواریدی است که نقشی از تلاش و امید بر پهنای عاطفه ها می لغزاند.

آمل در وسعت خاطره ها رجایی را می جوید و دل به مالک اشتر علی سپرده اند.

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. نه اینجا حکایت دیگریست. مردی که از جنس مردم است می کوشد تا فاصله بین او و مردم نباشد. بر آن است دره عمیق فاصله ها را پر کند. او می خواهد هیچ دست حاجتی را پس نزند. چه زیباست این شور و شوق شیدا و چه شیرین است این غیرت

صبح شد/شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری است/فرصت بیداری است
صبح یعنی آغاز/صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد/فکر رفتن باشیم
گام اگر برداریم/روشنی نزدیک است

بوی عطر باران شامه جان را می نوازد.نسیم مهر ورزی وزیدن آغاز کرده است و سفیر این بارش محبت سوار بر توسن عدالت در راه است.او می آید تا نوید برکت و رحمت الهی را در گوش جان های مشتاق زمزمه کند و حکایت تلخ انتظار را به پایان برساند.

قلب های تشنه عدالت و دل های مالا مال از امید جمع شده اند تا سرور روح بخش عدالت گستری را به همراه یگانه مرد عدالت خود بسرایند.