دل نوشته برای ولی امر و مولا و رهبرم، سلام بر همه ی پاکان
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
در حیرتم که چه نویسم ، فقط می دانم مخاطبم بیدار است و درب کرامتش برای همگان باز، چون درب ولایت حاجب نداردولی مشروط، شرط اول برای ورود به حریم ولایت بصیرت و آن دگر عمل ، پس باید دل به دلدار سپرد تا کشاف حقیقت شد، ولایت جواد است فقط گدا می خواهد.
در این مشهد که آثار تجلــی ست سخـــن دارم ولی ناگفتن اولی ست
این نوشته برای شخصیت عظیم الشانی است که پیر جماران درباره اش فرمود شما از جمله افراد نادر هستید که چون خورشید روشنی می دهید، و در جای دیگر فرمود: الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند، پس برای ورود به دایره ولایت اول همت سپس طلب، مشکل اغلب مدعیان سداد دریچه دریافت آنهاست چون آنها اسیر بطن و به دور از باطن روشنند، غالب آنان روزی ربنا الله می گفتند ولی چه سود در ثم استقاموا گیر کردند،
گدایی گردد از یک جذبه شاهـی به یک لحــظه دهد کوهی به کاهـی
این سخن نیسـت در خور هر فهم واعظ آن را مگـــو به ملا تــــو
دریافت حقیقت ولایت با لوث انانیت محال است، اگر توفیق و لیاقت باشد باید در اقیانوس ولایت طرب کرد وگرنه شد طلب، باید در این دایره گم شد تا دوباره پیدا شد.
چگونه سر ز خجالت براورم بر دوست کـه خدمتـی به سزا برنیامد از دستم
حال چرا امروز عده ای عامدانه اوامر مصرح ولایت را جا می گذارند؟! ولی گویا عده ای مامور اند تا تاریخ را تکمیل کنند چون در صدر اسلام قاسطین و ناکثین و مارقین تاریخ را ابتر گذاشتند و حال عده ای به نام ساکتین، مردودین و ساقطین به اسلاف خود ادای دین می کنند، ولی مولاجان خیل میلیونی محبانت درخت افکن نیند آنها گروه دیگرند، بیش از آن که عده ای سالوس در عرصه ی نظام اسلامی مارا رنج دهند مظلومیت علی ع گونه شما ما را آزار می دهد ولی چه باید کرد؟ همین اندازه می دانم میلیونها پیروت منتظر یک اشارت انگشت توست،
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
مولا خلاصه عرض کنم دوستت دارم دیگر نشــد عبادت دیگر بیاورم
عمر با برکت مقام معظم تا ظهور حضرت مهدی عج مستدام باد انشاالله
والسلام علی من التبع والهدی
حسین نجفی
95/6/10