قزوین فردا

چندی پیش گزارشی نادرست اززبان یوسف کرمی(فعال سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب)درمورد جلسه ی منزل حجه الاسلام حسینی نماینده قزوین،برروی خروجی سایت ها قرار گرفت که برخود وظیفه دانستم اذهان مخاطبان را نسبت به این موضوع روشن کنم.

ماجراازاین قرار بود که در پنجشنبه مورخه 94/6/26 جلسه ای با حضور دوتن از نمایندگان استان ،(آقایان حسینی وعباسپور)امام جمعه ،شهردار،بخشدار واعضای شورای شهرشال در منزل حجه الاسلام حسینی ،باهدف رسیدگی به امور عمرانی شال منعقد شد.بنا به گفته ی حاضران در جلسه،این نشست بسیارپربار ومفید وحاوی مصوبات خوبی در زمینه مسائل ومعضلات شال بود .درپایان،بحثی میان جناب بخشدارو آقای عباسپور درخصوص کم کاری های صورت گرفته در شهرشال رخ می دهد وبعد از چند دقیقه موضوع خاتمه می یابد.بعد ازجلسه ی مذکور ،شایعات بسیاری برسر زبان ها افتاد مبنی بر اینکه یکی از همراهان آقای نماینده،بخشداررا مورد ضرب وشتم قرارداد .لذا افرادی هم که مترصد چنین فرصت هایی هستند به این شایعه دامن زدند که یکی از این موارد مطلبی بود که فردی به نام یوسف کرمی منتشر کرد،که البته با سابقه ای که از ایشان می توان به دست آورد ،نشان می دهد که ایشان به دنبال ایجاد فضای دوقطبی و مسموم و متشنج در شال می باشد که نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات شهر را برطرف نمی کند بلکه برآتش اختلافات میدمد.

اولا برخلاف ادعای نویسنده ،هیچ گونه درگیری وضرب و جرحی درکارنبوده ،زیراامام جمعه وشخص بخشدار طی مصاحبه ای ،درگیری وضرب وشتم ومسائل نظیرآن را تکذیب کرده اند.وی درنوشته خود مدعی است که آقای عباسپور در این جلسه به ارائه بیلان کارخود در بوئین زهرا پرداخته است و اصلا اشاره ای به مسائل شال نداشته،که این ادعا بسیارمضحک می نماید.زیرا هیچ توجیهی ندارد در جلسه ای که برای بررسی معضلات شهرشال تشکیل شده است ،نماینده درمورد کارهای صورت گرفته درمنطقه صحبت کنند .

وی از 5/1 میلیاردی سخن می راند که توسط آقای عباسپور ،به شهرداری واعضای شورای شهرسابق برای کارهای عمرانی پرداخت شده بود و درهزینه کرد آن ایجاد شبهه نموده ومدعیست  این پول هزینه دستمزد کسانی شده که برای آقای نماینده تبلیغ کرده اند.فارغ از تهمتی که نویسنده به اعضای شورای شال وجمع مورد نظرش می زند ،می بایست گفت که گزارش نحوه هزینه ی این مبلغ ،بارها توسط اعضای شورا درمجامع عمومی به اطلاع مردم رسیده است ولی چون جناب کرمی ،نه در شال حضور دارند ونه از مسائل آن مطلعند،صرفا چشم وگوش خود رابسته واتهام می زنند،که اگر از عقوبت این گناه آگاهی داشتند ابدا آن را تکرار نمی کردند.جالب آنکه از رقم 5/1 میلیارد تومان تعمدا 15 میلیارد یاد می کند تا خواننده ای که از موضوع بی اطلاع است تحت تاثیر قرار گرفته و تصور کند در شال اختلاسی 15 میلیارد تومانی صورت گرفته است .وی این مبلغ را دستمزد گروهی خاص می داند که مامور جمع آوری آراء انتخاباتی برای جناب عباسپور بوده اند.این موضوع نیز توهین آشکار هم به مردم محترم شال و هم مسولین وقت شال می باشد .کسی که حتی از دور نیز دستی بر آتش مسائل سخت وپیچیده شهرخود ندارد وحتی ساکن این شهرنمی باشد ،از همه مدعی تر و زبان درازتر است.وی اگر صادق است و دلسوز ودلش برای مردم شهر خودش می تپد،قدم رنجه کرده و در شهرشال ساکن شودتااز نزدیک با مشکلات مردم و شهرش آشنا شود.باید به اینگونه افراد گفت که به قدرزحمتی که برای شهرشال کشیده اید سخن گفته و مدعی باشید،نه آنکه از راه دور به کسانی که در وسط میدان عمل وسازندگی و کار وفعالیت مشغولند توهین کرده و آتش اختلاف را روشن کنید .هنوزفراموش نکرده ایم که سال گذشته  همین شخص با الفاظ سخیفی مردم شهرش را چارپایانی می دانست که توسط دیگران دوشیده می شوند وسواری می دهند.واقعا جای بسی تعجب است که از خشم مردم در سال گذشته عبرت نگرفته وادعاهای بی اساس خود را مجددا تکرار می کند.

ایشان به شدت جبهه پایداری و حجه الاسلام حسینی و عباسپور را مورد تاخت وتاز قرار داده وبا بغض و کینه بسیاری شروع به تخریب این جریان سیاسی می کند که روشن می شود وی در مسائل سیاسی کم اطلاع است،چراکه اولا هیچ کدام از دونماینده مورد اشاره عضوجبهه پایداری نمی باشند.ثانیا اینکه جبهه پایداری خاری در چشم وی وامثال وی می باشد ،طبیعی به نظر می رسد زیرا تفکر این جریان رامانعی برسر راه اغراض سیاسی انحرافی خود می دانند.اگر اینگونه تفکرات وجریان های همسو و نیز  امت حزب الله در صحنه سیاسی کشور حضور نمی داشتند،از همان ابتدای انقلاب اسلامی می بایست فاتحه جمهوری اسلامی خوانده میشد و نیروهای متجاوز عراق را باخفت می پذیرفتیم.همین تفکر بود که آن روز در مقابل آن هجمه سنگین ایستاد و امروز نیز در عرصه دیپلماسی ،مانع از انفعال جریان سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب شده است ،والا فرش قرمز افرادی با گرایشات فکری نویسنده مذکور همیشه زیر بغلشان آماده است تا پذیرای دلبران غربی و آمریکایی خود باشند که البته با وجود اندیشه ی انقلابی که در دل وجان مردم ریشه زده است ،این آرزو را به گور خواهند برد.

یوسف کرمی به صورت طوطی وار از اصطلاحاتی استفاده می کند که ظاهر پرطمطراق و روشنفکرانه ای دارد که البته به نظرمی رسد استفاده از این واژه ها وکلمات بیشتربه جهت اظهارفضل وخودنمایی است والا بکاربردن اینگونه ادبیات در نوشته هایش نه تنها توجیهی ندارد ،بلکه گاها با خود وی و همفکرانش بیشتر تناسب دارد .بطور مثال اصطلاح زر و زور و تزویر را که وی از نوشته های مرحوم شریعتی واگویه میکند و آروغ روشنفکری میزند هیچ ربطی به جریان اصولگرایی ندارد ،بلکه متوجه اربابان و مرادان ایشان است.مگر نه اینست که نماد زر وزور  در منطقه قدرت الله علیخانی است که همواره با قلدری وصرف هزینه های بی حساب وکتاب ،سعی در رسیدن به مطامع خود را دارد ؟در مورد تزویر نیز باید گفت ،آن کسی تزویر دارد که در سال 88 گفت ،ما در زمان امام نیز اعتقادی به ولایت فقیه نداشتیم ولی رودربایستی با امام باعث میشد که اعتقاد خود را بیان نکنیم

این شخص را جناب کرمی خوب می شناسد واو را قبله آمال سیاسی خود می داند.آری این شخص موسوی خوئینی هاست .حال وی با وقاحت تمام حرف از زر وزور و تزویر میزند و آن را به اصولگرایان نسبت می دهد.

وی درحالی از دولت دکتراحمدی نژاد به عنوان دولت متوهم یاد می کند که مقام معظم رهبری فرمودند:"بعد از دوران مشروطه تاکنون چنین دولتی روی کار نیامده بود ".اماباید گفت متوهم نه احمدی نژاد ،بلکه رئیس دولت اصلاحات بود که در جریان فتنه 88 به خیال خام خود گمان می کرد با ارتباط با بیگانگان و تکیه به عناصر سست داخلی می تواند به اغراض پلید خود برسد که مشخص بود نه تنها دچار توهم شده است بلکه نیمچه عقل خود را نیز از دست داده است ،بطوری که رهبر معظم انقلاب وی را باغی بر انقلاب می خوانند ودر هیچ یک از جلسات عمومی وخصوصی خود ،اجازه حضور وی را نمی دهند.

اما آنچه بسیار مایه تاسف وتعجب است و نشان می دهد جناب کرمی نه تنها به سلامت نظام جمهوری اسلامی و ارکان آن هیچ اعتقادی ندارد ونیزبه نظرمی رسد حتی ایشان مشاعر خود را از دست داده ،اینست که ایشان کرسی های مجلس شورای اسلامی را که در اختیار آقایان حسینی وعباسپور می باشد را "کرسی های اهدایی!!!!!"می داند.سوال اینجاست که کرسی های اهدایی یعنی چه؟؟؟

چراشفاف و صریح سخن خود را نمی گوئید وجرات بیان آنچه در ذهنتان می گذرد را ندارید؟خیلی مایلم که بصورت مبسوط در یک مطلب مجزا به شرح اصطلاح "کرسی های اهدایی" بپردازید وروشن کنید که منظورتان از این جسارت بزرگ به نظام چیست.مگر غیر از اینست که این حرف تمام دشمنان نظام است که معتقدند نمایندگان  مجلس انتصابی هستند.مگرجمهوری اسلامی ایران رژیم پهلوی است که با دادن لیست به وزارت کشور نمایندگان خود را تعیین کند؟این چه توهین بی شرمانه ایست که به نظام و مردم روا می دارید؟ای کاش جرات داشته باشید وهدف خود را از طرح اصطلاح کرسی های اهدایی روشن کنید.

باچنین روایت نادرست و غلطی که نویسنده مورد نظر از یک جلسه داشته و نیز اعتقادات سیاسی مضحکی نظیر اهدایی دانستن کرسی های مجلس ،پیشنهاد می کنم ایشان سیاست را به اهلش بسپارند وبا صفرهای اقتصادی خود مشغول بازی شوند،چرا که من فاتحه اصلاح طلبی را در استان خواندم وقتی امثال یوسف کرمی آن را نمایندگی می کنند.

مصطفی محمدرضایی