شهید نبیل از پشتکار عجیبی برخوردار بود
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ
به گزارش قزوین فردا مرتضی روزبه استاندار قزوین در یاداشتی در روزنامه ولایت نوشت:آشنایی من با مجید آقای عزیز در دورهی خدمتمان در سپاه پاسداران بود و ایشان جزو نخستین گروههای رزمنده بود که در جبهه، جانباز شد و ما از طریق سپاه با سایر رزمندگان به دیدار در منزل مرحوم ابوی ایشان میرفتیم و از آن زمان آشنایی ما آغاز و به تدریج این ارتباط عمیقتر و نزدیکتر شد که حدود سی سال تا هنگام شهادتش ادامه داشت.
ایشان به لحاظ اخلاق، ادب، تربیت، معرفت و انسانیت، برجستگیهای فوقالعادهای داشت و همین جاذبههای قوی و سجایای اخلاقی، او را به تکامل و تعالی قابل توجهی رسانده بود؛ طوری که در برخوردها و نشست و برخاستهای اولیه، کاملا خود را نشان میداد و موجب جذب افراد به ایشان میشد.
ایشان به لحاظ اخلاق، ادب، تربیت، معرفت و انسانیت، برجستگیهای فوقالعادهای داشت و همین جاذبههای قوی و سجایای اخلاقی، او را به تکامل و تعالی قابل توجهی رسانده بود؛ طوری که در برخوردها و نشست و برخاستهای اولیه، کاملا خود را نشان میداد و موجب جذب افراد به ایشان میشد.
در این دوره زمانهای که بسیاری از ما اسیر خیلی چیزهای دنیوی شدهایم، احساس میکنم ایشان در حال اوج و صعود به مقامات عالی انسانی و الهی بود و دیدگاههایش کاملا با سایرین متفاوت بود و همین مسایل باعث جذب فوقالعادهاش بود.
ایشان، در رفتارهای اجتماعی، بسیار متین، باادب، محجوب و باحیا بود که این ویژگیها در سفرهایی که همراه ایشان بودیم، کاملا محسوس بود. ضمنا از هوش فوقالعاده و پشتکار عجیبی برخوردار و در هر جمعی که حضور داشت «کم گوی و گزیدهگوی چون دُرّ» بود.
مجید آقا تا دیروز که در جمع ما بود، مانند خورشیدی بود که به علت شدت ظهورش دیده نمیشد و امروز به کیمیایی تبدیل شده است که به این سادگیها نمیتوان به او دسترسی پیدا کرد.
ایشان ویژگیهایی به لحاظ اخلاق و رفتار اجتماعی داشت که همهی ما احتیاج داریم به مرور سبک زندگی و الگویی که ایشان برای زندگی کردن داشت. شاید همهی عزیزانی که با مجید آقا حشر و نشر داشتند قبول دارند که جانبازی و روی ویلچر نشستن او، حجاب بزرگی بود برای ندیدن خود ایشان. در واقع اوصاف بلند انسانی ایشان تحت شعاع جانبازیاش قرار گرفته بود.
آن چیزی که امروز رسالت من و شماست این است که بدانیم چه چیزی مجید آقا را ممتاز و برجسته کرد. چه ویژگیهایی این انسان الهی داشت که ما باید در فراق او بسوزیم؟
مجید آقا به معنای حقیقی کلام متدین و دیندار بود. به تعبیر زیبای جناب آقای دکتر رفیعی، مجیدآقا مظهر عقلانیت دینی بود. میدانید که فرق بسیاری است بین دینداری و تدین و دینبازی؛ چیزی که امروز آفت بزرگ جامعهی ما شده است؛ طوری که نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد و این بود اولین ویژگی مجیدآقا، یعنی تدین و یک باور عمیق به مبانی دینی و دینمدارانه زندگی کردن، چه در بُعد فردی و چه در بُعد جمعی.
ویژگی دوم ایشان اخلاص بود. طی سی سال که مجید آقا جانباز بود، حتی دو دقیقه در خصوص جانبازی خود سخن نگفت. خداوند به ایشان روح بزرگی داده بود که همواره خود را بدهکار میدانست و افق نگاهش به آینده بود. او کسی نبود که سرمایهاش را در دست بگیرد و در جامعه مطرح کند؛ لذا مسایل جانبازیاش را اصلا به زبان نمیآورد و گذشته را به عنوان یک رسالت و وظیفه میدانست.
مجید آقا تا دیروز که در جمع ما بود، مانند خورشیدی بود که به علت شدت ظهورش دیده نمیشد و امروز به کیمیایی تبدیل شده است که به این سادگیها نمیتوان به او دسترسی پیدا کرد.
ایشان ویژگیهایی به لحاظ اخلاق و رفتار اجتماعی داشت که همهی ما احتیاج داریم به مرور سبک زندگی و الگویی که ایشان برای زندگی کردن داشت. شاید همهی عزیزانی که با مجید آقا حشر و نشر داشتند قبول دارند که جانبازی و روی ویلچر نشستن او، حجاب بزرگی بود برای ندیدن خود ایشان. در واقع اوصاف بلند انسانی ایشان تحت شعاع جانبازیاش قرار گرفته بود.
آن چیزی که امروز رسالت من و شماست این است که بدانیم چه چیزی مجید آقا را ممتاز و برجسته کرد. چه ویژگیهایی این انسان الهی داشت که ما باید در فراق او بسوزیم؟
مجید آقا به معنای حقیقی کلام متدین و دیندار بود. به تعبیر زیبای جناب آقای دکتر رفیعی، مجیدآقا مظهر عقلانیت دینی بود. میدانید که فرق بسیاری است بین دینداری و تدین و دینبازی؛ چیزی که امروز آفت بزرگ جامعهی ما شده است؛ طوری که نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد و این بود اولین ویژگی مجیدآقا، یعنی تدین و یک باور عمیق به مبانی دینی و دینمدارانه زندگی کردن، چه در بُعد فردی و چه در بُعد جمعی.
ویژگی دوم ایشان اخلاص بود. طی سی سال که مجید آقا جانباز بود، حتی دو دقیقه در خصوص جانبازی خود سخن نگفت. خداوند به ایشان روح بزرگی داده بود که همواره خود را بدهکار میدانست و افق نگاهش به آینده بود. او کسی نبود که سرمایهاش را در دست بگیرد و در جامعه مطرح کند؛ لذا مسایل جانبازیاش را اصلا به زبان نمیآورد و گذشته را به عنوان یک رسالت و وظیفه میدانست.
مجید آقا انصافا اهل تفکر بود. او مصداق بارز تفکر و همیشه کم حرف بود؛ ولی بسیار فکور و متفکر! در مجالس یا حرف نمیزد و یا اگر هم صحبتی میکرد، حرفهایش بر اساس تفکر و اندیشه بود و از حرافی بیزار بود. به واقع نکتهسنج بود و میدانست چه مطلبی را کجا مطرح کند و اگر مطلبی را هم نمیدانست با تواضع بسیار فرصت میگرفت تا در مورد آن مطالعه و تحقیق کند.
صبر ایشان زبانزد خاص و عام بود؛ آن هم نه صبر در مقابل درد و رنج جانبازیاش، که صبر در برابر همهی پدیدههای ناگواری که پیش روی داشت.
مجید آقا انسانی با صفا بود و انصافا دلی بدون کینه داشت و برخلاف بسیاری از ما که با کوچکترین کدورت و ناراحتی به لحاظ مسایل سیاسی با خطکشیها و ایجاد تشکلهای بیریشه دلهایمان مملو از کینه و کدروت میشود، او انصافا اینگونه نبود و از احدی کینه به دل نداشت.
مجید آقا اهل سخاوت بود. جُود و بخشش او در تمامی صحنههای اجتماعی، زبانزد عام و خاص بود. او علیرغم اینکه سالها روی ویلچر و تردد برایش سخت بود و محدودیت تحرک داشت، تمامی امور جاریاش را خودش انجام میداد و برای احدی زحمت نداشت.
او انسانی با انصاف بود. در موضعگیریها، از ابتدا مشی اعتدال را رعایت میکرد و هیچگاه رسم مروت، انصاف و عدالت را زیر پای نمیگذاشت، حتی در مواضع سیاسی هم اینگونه بود.
مجید آقا انسانی بیادعا بود. آفت بزرگی که امروز در جامعه ما وجود دارد، این است که بسیاری از ما که چند صباحی را در جبههها و انقلاب فعالیت داشتهایم و این خدمت بایستی نقطه صعود ما باشد، در خیلی از جاهای زندگیمان، نقطهی سقوطمان شده است؛ اما مجیدآقا، این روحیه را در خودش کشته بود و به همین علت، همواره خود را بدهکار انقلاب و جامعه میدانست.
او بسیاری از مدارج علمی را پس از حادثه جانبازیاش پی گرفت و تحصیلات دانشگاهیاش را هوشمندانه ادامه داد و تا اواخر عمرش هم دغدغهی تحصیل داشت و اعتقادش بر این بود که با ادامهی تحصیل و آموزشهای مختلف، نقش بیشتری را در جامعه ایفا کرده و منشا خدمات بیشتری باشد.
درواقع روحیهی پُرکاری، عزت، امید و نشاط در وی باعث شده بود که همواره یک انسان فعال باشد و از روزمرگی نجات پیدا کرده و از در جا زدنها به دور باشد.
یکی از هنرهای جدی مجیدآقا دیدن خود بود؛ او قبل از اینکه آسیبها و عیوب دیگران را ببیند و بشمارد و روی نقاط ضعف آنها دقیق شود، خود را میدید و به خود میپرداخت و قبل از اینکه دیگران را ببیند، خود را میدید و به خودسازی خود میپرداخت.
مجیدآقا مدیری توانمند بود. در واقع هر چقدر خداوند محدودیت حرکتی در ایشان قرار داده بود، به همان میزان و شاید هم بیشتر، قوای فکری و عقلی به او داده بود. او مدیری توانا بود و فنون مدیریت را به خوبی میدانست و از همه مهمتر اینکه اولین گام او در مدیریت، مدیریت خود بود و بسیار زیبا خود را مدیریت میکرد؛ آن هم در شرایط سخت و استثنایی جانبازی. بنده یارای بیان شرایط جانبازی وی و دیگرجانبازان عزیز را ندارم.
یکی از ویژگیهای ممتاز مجیدآقا، نیروسازی و تربیت نیروها و مدیران کارآمد بود. او توجه ویژهای به نیروی انسانی و پرورش آن در سطوح مختلف داشت و این اواخر هم تاکید فراوانی به دوستان در خصوص توجه به نیروی جوان و ساختن این نیروهای توانمند داشت. درواقع روحیه تربیت کادر توانمند، توجه به نسل نو در حوزه علم و عمل و توجه به جوانان در سطوح مختلف و در تمام عرصهها، از ویژگیهای بارز ایشان بود.
صبر ایشان زبانزد خاص و عام بود؛ آن هم نه صبر در مقابل درد و رنج جانبازیاش، که صبر در برابر همهی پدیدههای ناگواری که پیش روی داشت.
مجید آقا انسانی با صفا بود و انصافا دلی بدون کینه داشت و برخلاف بسیاری از ما که با کوچکترین کدورت و ناراحتی به لحاظ مسایل سیاسی با خطکشیها و ایجاد تشکلهای بیریشه دلهایمان مملو از کینه و کدروت میشود، او انصافا اینگونه نبود و از احدی کینه به دل نداشت.
مجید آقا اهل سخاوت بود. جُود و بخشش او در تمامی صحنههای اجتماعی، زبانزد عام و خاص بود. او علیرغم اینکه سالها روی ویلچر و تردد برایش سخت بود و محدودیت تحرک داشت، تمامی امور جاریاش را خودش انجام میداد و برای احدی زحمت نداشت.
او انسانی با انصاف بود. در موضعگیریها، از ابتدا مشی اعتدال را رعایت میکرد و هیچگاه رسم مروت، انصاف و عدالت را زیر پای نمیگذاشت، حتی در مواضع سیاسی هم اینگونه بود.
مجید آقا انسانی بیادعا بود. آفت بزرگی که امروز در جامعه ما وجود دارد، این است که بسیاری از ما که چند صباحی را در جبههها و انقلاب فعالیت داشتهایم و این خدمت بایستی نقطه صعود ما باشد، در خیلی از جاهای زندگیمان، نقطهی سقوطمان شده است؛ اما مجیدآقا، این روحیه را در خودش کشته بود و به همین علت، همواره خود را بدهکار انقلاب و جامعه میدانست.
او بسیاری از مدارج علمی را پس از حادثه جانبازیاش پی گرفت و تحصیلات دانشگاهیاش را هوشمندانه ادامه داد و تا اواخر عمرش هم دغدغهی تحصیل داشت و اعتقادش بر این بود که با ادامهی تحصیل و آموزشهای مختلف، نقش بیشتری را در جامعه ایفا کرده و منشا خدمات بیشتری باشد.
درواقع روحیهی پُرکاری، عزت، امید و نشاط در وی باعث شده بود که همواره یک انسان فعال باشد و از روزمرگی نجات پیدا کرده و از در جا زدنها به دور باشد.
یکی از هنرهای جدی مجیدآقا دیدن خود بود؛ او قبل از اینکه آسیبها و عیوب دیگران را ببیند و بشمارد و روی نقاط ضعف آنها دقیق شود، خود را میدید و به خود میپرداخت و قبل از اینکه دیگران را ببیند، خود را میدید و به خودسازی خود میپرداخت.
مجیدآقا مدیری توانمند بود. در واقع هر چقدر خداوند محدودیت حرکتی در ایشان قرار داده بود، به همان میزان و شاید هم بیشتر، قوای فکری و عقلی به او داده بود. او مدیری توانا بود و فنون مدیریت را به خوبی میدانست و از همه مهمتر اینکه اولین گام او در مدیریت، مدیریت خود بود و بسیار زیبا خود را مدیریت میکرد؛ آن هم در شرایط سخت و استثنایی جانبازی. بنده یارای بیان شرایط جانبازی وی و دیگرجانبازان عزیز را ندارم.
یکی از ویژگیهای ممتاز مجیدآقا، نیروسازی و تربیت نیروها و مدیران کارآمد بود. او توجه ویژهای به نیروی انسانی و پرورش آن در سطوح مختلف داشت و این اواخر هم تاکید فراوانی به دوستان در خصوص توجه به نیروی جوان و ساختن این نیروهای توانمند داشت. درواقع روحیه تربیت کادر توانمند، توجه به نسل نو در حوزه علم و عمل و توجه به جوانان در سطوح مختلف و در تمام عرصهها، از ویژگیهای بارز ایشان بود.
مرتضی روزبه
روزنامه ولایت چهارشنبه 92/12/7
- ۹۲/۱۲/۰۷