فتح "یبرود" قطع شاهرگ تروریسم در سوریه
سعید آقا علیخانی کارشناس وپژوهشگر امور خاورمیانه دریاداشتی درسایت تدبیرنوشته است.سرانجام و پس از 32 روز محاصره منطقه یبرود، عملیات ارتش سوریه که از 23 بهمن گذشته برای تسلط بر این منطقه آغاز شده بود به ثمر نشست و نیروهای ارتش سوریه...که در ابتدا با قطع ارتباط منطقه القصیر و قلمون از یک سو و همچنین محاصره منطقه غوطه شرقی از سوی دیگر، جبهه غربی و جنوب غربی تروریست ها را به سه جبهه کوچک تر و جدا از هم تبدیل کرده بودند،ضربه نها یی خود را وارد کردند تا طی 9 ماه گذشته و پس از کنترل کامل القصیر به دومین پیروزی بزرگ خود دست پیدا کنند. منطقه یبرود در 80کیلومتری شمال دمشق و در منطقه مرتفع القلمون است ، نقطه ای که به دلیل عوارض جغرافیایی فراوان تسلط و اشراف منحصر به فردی را در اختیار نیروهای نظامی مستقر در آن قرار می دهد. شهر یبرود به عنوان اصلی ترین نقطه این منطقه ،مرکز اداری روستاها وشهرهای مجاور چون راس العین، راس المعره، عسال الورد و الجبه است.
مهم ترین مشخصه یبرود مجاورت آن با مرزهای لبنان است، موقعیتی ژئو استراتژیک که یبرود را به پل اتصال سوریه و لبنان مبدل کرده است اما این مساله بیشتر از آن رو حایز اهمیت است که یبرود مبدا مسیری است که د ر آن سوی مرز به منطقه سنی نشین عرسال (استان هرمل لبنان) متصل می شود و از همین جاست که می توان به شهر بندری طرابلس در لبنان رسید. پس از مقابله ارتش ترکیه با گروه های ترویستی در جبهه شمال و تغییر موضع مخالفان اسد به غرب سوریه، نیروهای معارض متشکل از ارتش آزاد ، جبهه النصره و عمدتا گروه تروریستی داعش با آگاهی کامل از موقعیت راهبردی یبرود و اشغال آن ، حلقه واسطی میان کمک های تسلیحاتی ای بودند که از طریق دریا ی مدیترانه و بند ر طرابلس به دست نیروهای مستقر در یبرود می رسید و از آنجا به سمت حلب ارسال می شد .
اگرچه هیچ کشوری به شکل رسمی مسوولیت ارسال این سلاح ها را برعهده نگرفته است اما در برخی رسانه ها عمدتا قطر و در مواردی عربستان به عنوان اصلی ترین تامین کننده این تسلیحات معرفی می شدند. داعش با تثبیت موقعیت خود در این منطقه راهبردی توانایی تهدید موشکی مناطق شیعه نشین لبنان در دره بقاع و نیز ارسال خودروهای حاوی مواد منفجره برای انجام اقدامات تروریستی علیه منافع حزب الله را نیز یافته بود امری که به چالش جدی حزب الله در حفظ کنترل امنیتی مناطق شیعه نشین -به ویژه ضاحیه- منجر شده بود . دامنه این چالش امنیتی تا بدانجا رسیده بود که گروه های مخالف حزب الله به ویژه نیروهای14 مارس با اشاره به تداوم ناامنی ها بر ضرورت هرچه سریعتر خلع سلاح حزب الله تاکید می کردند و حضور نیروهای آن درسوریه را زمینه ساز تهدید جدی برای ثبات لبنان می دانستند. روند رو به افزایش انتقادها به حزب الله تا بدانجا رسیده بود که حتا میشل سلیمان رییس جمهور لبنان نیز با انتقاد از حزب الله به اهرم فشاری همسو با کابینه وزارتی لبنان علیه پذیرش "اصل مقاومت به عنوان سلاح راهبردی لبنان "تبدیل شده بود و اصرار نبیه بری ریس مجلس لبنان نیز برای قبول این اصل راه به جایی نمی برد.
زنجیره این حوادث زمینه را چنان برای مخالفان حزب الله فراهم کرده بود که عوامل عربستان در لبنان این اعتماد به نفس را یافتند تا با ارایه مشوق هایی به میشل عون ،متحد مارونی حزب الله، و دادن وعده کمک به او برا ی تصدی ریاست جمهوری، مجموعه اقدامات خود در منطقه یبرود را به حوزه دیپلماسی تصعیف حزب الله گره بزنند. علاوه بر این اقدامات اسراییل نیز با انجام چند عملیات هوایی علیه حزب الله کوشید تا بیش از گذشته، دشمن دیرین خود را تحت فشار بگذارد پاسخ حزب الله اما یک چیز بود. حزب الله حضور در سوریه را در ارتباط مستقیم با حفظ ثبات لبنان می دانست و سید حسن نصراله به صراحت اعلام کرد که علت حضور حزب الله در لبنان نوعی "جنگ پیشگیرانه" علیه نیروهای است که ماهیت تروریستی خود در جهت بی ثباتی لبنان را بارها و بارها ثابت کرده اند. پاسخ حزب الله به اسراییل نیز ابعادی استراتژیک داشت. حزب الله به درستی، نبرد یبرود را چنان کلیدی می دانست که هوشمندانه به حرکات تحریک آمیز اسراییل برا ی کاستن از تمرکز خود تن نداد.
یبرود به جز جنبه خارجی از منظر داخلی نیز حایز اهمیت بود.یبرود حلقه اتصال مجاری ارسال تسلیحات و نیرو به دیگر مناطق به ویژه حلب بود و با سقوط این منطقه عملن عقبه حلب از حمایت های تسلیحانی محروم می شود و امکان استیلای کامل ارتش سوریه بر دیگر مناطق استراتژیک مرکز سوریه تقویت می گردد، بنابراین چندان دور نیست که ارتش سوریه بعد از فتح یبرود با اعتماد به نفس و قدرت بیشتری به تکرار این موفقیت در حلب، دیرالزور و حمص بیاندیشد.پیروزی ارتش در یبرود همزمان با شکاف های عمیقی در میان مخالفان نیز هست چنانکه اکنون ارتش آزاد سوریه در نزاع کامل با گروه های تروریستی خارجی همچون داعش و جبهه النصره است و آنان را متهم به مخدوش کردن افکار عمومی جهان نسبت به ماهیت مخالفان اسد کرده است . علاوه بر این نزاع خونباری میان دو جبهه سلفی جبهه انصره و داعش وجود دارد . جببه النصره به رهبری امیرجولانی، داعش را فرزند ناخلف القاعده می داند که باعث شکاف عمیق میان مخالفان اسد شده است و شنیده ها نیز حاکی از آن است که پیشنهاد جولانی به ابوبکر بغدادی برای اتحاد تحت لوای القاعده نیز راه به جایی نبرده است زیرا ایمن الظواهری رهبر فعلی القاعده نیز داعش را به رسمیت نمی شناسد. رویگردانی عربستان از تبعات سوء اقدامات ترویست های سلفی در صورت بازگشت به موطن خود، که در نهایت وزارت کشور عربستان را مجبور به صدور حکمی شدید در مورد همکاری با این نیروها کرده است ؛ نیز عامل دیگری است که به میزان زیادی آینده گروهای تروریستی را تحت الشعاع خود قرارداده است . به عبارت دیگر عربستان در رویکرد جدید خود تلاش می کند به جای حمایت از داعش و جبهه النصره به سمت حمایت از ارتش آزاد سوریه تغییر موضع دهد و این امر به نوبه خود جبهه مخالفان اسد را دچار تشویش بیشتری کرده است .
اکنون منطقه یبرود به شکل کامل به تصرف نیروهای دولتی سوریه درآمده است این مساله در ابعاد خارجی ضربه سهمگینی به حامیان عرب مخالفان اسد، وارد می کند و به منزله عقیم ماندن طرح جدیدی است که طبق آن قرار بود معارضان، حملات جدید را از جبهه جنوبی و با تسلیحات مدرن آغاز کنند. برنامه ریزی برای این طرح جدید در اردن و با حضور کارشناسان آمریکایی و فرانسوی آغاز شده بود و تسلیحات مدرن نیز در حال ارسال بود و با وضعیت جدید عملا راه به جایی نمی برد . در جبهه خارجی نیز اکنون قدرت مانور داعش علیه حزب الله به شکل چشمگیری کاسته شده است و تجهیز خودروهای حمل مواد منفجره به مقصد لبنان همچون گدشته صورت نخواهد گرفت اگرچه ممکن است به دنبال سرریز شدن برخی فراریان داعش به داخل خاک لبنان، پاره ای اقدامات ترویستی تشدید شود اما این مساله نمی تواند چندان ادامه داشته باشد. منطقه سنی نشین عرسال که حزب الله برای کنترل تردد خودروهای آن منطقه در آستانه رویارویی با برخی گروه های سنی بود هم به شکل قابل توجهی آرام تر خواهد شد .آثار و تبعات این موفقیت برا ی حزب به همین جا محدود نمی شود ، چنان که اکنون میشل سلیمان در یک عقب نشینی آشکار بر "اصل مقاومت به عنوان یک سلاح راهبردی" اذعان دارد و حزب الله را "بخشی از واقعیت لبنان" می داند، واقعیتی که به گفته وی "باید در تشکیل کابینه به آن توجه کرد". ارتش سوریه نیز اکنون نقشه راه مشخصی خواهد داشت و با قطع شریان حیاتی مناطق اشغالی به آزاد سازی ادلب ، دیر الزور، رقه ، حمص و حلب می اندیشد، افق جدیدی که بی تردید نقطه آغازین آن ازیبرود آغاز شده است و بعد دیگری از شادکامی و ناکامی را در میان کشورهای منطقه برخواهد انگیخت.
سعید آقاعلیخانی-کارشناس و پژوهشگر امور خاورمیانه92/12/27
- ۹۲/۱۲/۲۸